روشنایی زندگی ما

شمارش معکوس به دنیا اومدنت شروع شده...........

1392/5/9 17:21
نویسنده : مامان
329 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پرنسس کوچولوی خاله..........من خاله شبنمم چون مامانی بیمارستانه و اونجا دسترسی به اینترنت نداره من برات مینویسم از آخرین روزهای انتظار....

عشق خاله،شما 3 روز دیگه این موقع تو بغل مامانی . شدی یه فرشته زمینی.این روزهای پراسترس اما شیرین انتظار دیدنت برای همه مخصوصا مامانت سخته...تو این هفته 2 بار با امبولانس از بیمارستان به مطب خانم دکتری که شمارو سونو میکردند رفته تا از سلامتت مطمئن بشه.آخه هفته پیش یه اتفاق هیجان انگیز افتاد و توی ان اس تی(همونی که باهاش صدا و ضربان قلبتو چک میکنند)ضربان قلبت افت کرده بود و کلی مامان سمیرارو ترسونده بود...کلی گریه کرده بود و هممونو نگران کرده بود اما خداروشکر به خیر گذشت و بعداز مشورت با چندتا پزشک متوجه شدند که مشکلی نیست..........البته من میدونستم که شمای وروجک خودت شیطونی کردی و صدای قلبتو اروم کردی که مامانی بترسونی.میخواستی بدونی چقدر عزیزی ....نه؟اخه عشقم تو معجزه زندگی مامان و باباتی....اونها عاشقتند و سالهاست که منتظر ورودتند.......پس سر موقع و سلامت به دنیا بیا.باراد کوچولو بی صبرانه منتظر اومدنت تا باهم بازی کنید و بشید دوستهای خوب هم....الانم داره پایه صندلی و میکنه و میخواد بیاد تو بغلم تا با کیبورد برات تایپ کنه.....

5فف32ثی سزیس      اینم زبون بارادی

راستی شما تو 37 هفته 4 روز 3500 بود وزنت و تو سونو 3 بعدی که مامانی شمارو دیده بود یه دختره تپلی با یه عالمه لپ و یه دماغ کوچولو و لبهای قلوه ای بودی.قربونت برم که انقدر نازییییییییییییی ...

 

دوستت دارم

خاله شبنم و بارادماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)