روشنایی زندگی ما

سلام عسلم

1393/12/17 13:12
نویسنده : مامان
191 بازدید
اشتراک گذاری

عشقم خیلی وقته نتونستم برات چیزی بنویسم چون اینترنت خونه مشکل داشت . نازنینم این اواخر دوبار مریض شدی بخاطر همین من خیلی درگیر بودم وخیلی ضعیف شدی عوضش ماشاله حرف میزنی عین بلبل یا بهتر بگم طوطی . هم حرفارو تکرار میکنی . دیگه اسم اشیا ، جاشون تو خونه ، کاربردشون همه چیز و میدونی کلی حرف میزنی به عمه افسانه میگی عمه اسان به عمه اعظم میگی عمه بیب بیب چون همیشه تورو با ماشین میبره بیرون کلی رقاصی . تا آهنگ میشنوی با ریتمش میخونی و میرقصی . اسامی رو بلدی وبدون اشتباه میگی به پدرجون میگی علی هرچی هم ما بهت میگیم زشته بگو پدرجون باز میگی علی اونم برات غش میکنه . حدود 12 تا دندون داری واکسیناسیونت تکمیل شده . کاملا راه میری حتی میدویی . عاشق بیرون رفتنی . کلمات توی کتابو حفظ شدی وازروی عکسا کلماتو درست میگی . فقط به صندلی میگی نندلی  به عروسک میگی عسورک .اگه صدا بشنوی میگی چی بود ؟ چی شده؟ نمیخوام . به نکن میگی نتن . هروقت از خواب پا میشی به زور منم بیدار میکنی میگی پاسوو

. خلاصه نمیدونی چقدر شیرین شدی . قربونت برم خدا ایشاله تورو برای من حفظ کنه اهان راستی با بابایی و خاله هما نماز میخونی وبعد از دعا میگی امین. هرقت اب میخوری میگی نوش . اگه اب بپره توگلوت خودت میزنی پشتت

خلاصه خیلی زود داری بزرگ میشی ومن خیلی زود کودکانه هاتو از دست میدم . خیلی دوستت دارم عشقم  . فرشته روی زمینم . عسلم نازنیننم انشاله سلامت بزرگ شی تنها بهانه زندگی

پسندها (1)

نظرات (0)