روشنایی زندگی ما

بدون عنوان

1393/9/28 15:03
نویسنده : مامان
187 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازنین مامان ببخشید که چند وقت تاخیر داشتم . اصلا نمیدونم آخرین بار کی بود .حدود 2 هفته است که شما مستقل راه میری و حداقل یکی از دغدغه های من تموم شد. از رشت که اومدی برات پرستار گرفتیم چون دیگه مهد نمی ری و از موقعیی که مهد نرفتی خداروشکر مریض نشدی . هفته دیگه امتحانهای مامان شروع میشه ولی من هنوز فرصت نکردم که درس بخونم چون تا کتاب میارم تو میای سروقتم که کتابمو خط خطی کنی . وهمیشه با انگشت نشون میدی که نه نه ولی باز کارخودتو میکنی . خیلی کلمات تازه به کار میبری هرکی درمیزنه میگی کیه . با الو حرف میزنی . صدای هاپو ببعی و پیشی رو  در میاری . فامیلیتو میگی . هرکی هر کلمه ای بهت میگه تو عینا " تکرار میکنی. خلاصه کلی دل منو بابایی رو می بری انقدر شکلکهای بامزه از خودت در میاری من که فکر نمیکنم هیچ بچه ا ی مثل تو انقدر ادا داشته باشه . البته لجبازم تشریفداری هرکاری که خودت بخوای همونو انجام میدی . خلاصه بخیر بگذرونه چی میخوای بشی .اهان یه چیز دیگه دختر مهربون و بامعرفتم مرتب مامان و بوس میکنی ولب میدی ومنم برات غش میکنم . خیلی لذت بخشه . بارها وبارها از خدا متشکرم که تو گل  رو به من هدیه داده مامان قبونت برم عاشقتم هزارتا . بوووووس

پسندها (1)

نظرات (1)

شبنم
3 دی 93 20:22
خاله قربونت بره شیرینمممممم