روشنایی زندگی ما

عزیز دلم چندماه گذشته

1393/2/10 13:50
نویسنده : مامان
138 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخملی سلام نخودم سلام یذره مامان

ازبس ظریف و کوچولوموچولویی همه بهت میگن نخود ، ویگول نقطه . . . ولی برای منو بابای عروسک باربی هستی . غذاخیلی کم میخوری موقع غذا خوردن همیشه نق میزنی البته دوست داری غذای سفره بخوری ولی برات خوب نیست . ماهگرد هفت ماهگیتو با تولد خاله شبی باهم گرفتیم . رفتیم خانه باراد اینها بعدشم که مشغول آماده شدن برای نوروز 93 شدیم اولین سال تحویلی که 3 نفری گرفتیم . بابای 3 تا ماهی خرید یکدونش کوچولو بود که سمشو گذاشتیم پارلایی . امسال اولین عیدی بود که عزیز پیش ما نبود وعوضش خدا تو دختر نازم به ما هدیه کرد. ای هدیه اسمونی عیدت مبارک

عید امسال ما مسافرت نرفتیم چون همه فامیل  به خانه ما آمدند برای یادبود  عزیزجون بعدم که شمال هوا خیلی سرد شد و ما نتونستیم شمارو ببریم . عوضش مادرجون وپدرجون تهران بودند پیش ما . 17 فروردین متوجه شدیم شما دو تا دندون مثل مروارید دراوردی . و برای اولین بار دست مادرجون و گاز گرفتی . برای جشن دندونیت رفتیم شمال تو حسینیه برات جشن گرفتیم.ون بدخواب شده بودی همش نق میزدی و من نتونستم عکس خوبی ازت بگیرم . کلی هم کادو جمع کردی . خلاصه دو روز هم رفتیم چالوس وشمارو بردیم کنار دریا عکس گرفتیم . دوستات هم مثل خودت بزرگ شند باراد خیلی دوستت داره وهرقت میریم خونشون خیلی مواظبته البته هی ماچت میکنه یادت باشه بعدا به خدمتش برسی . امشب تولد ارین جونه وقراره بریم تولد با دخمل قشنگم . میدونی تازگیه تاتیمیکنی خیلی دوست دار ی خم شی تا راه بری  . کوچول مامان خیلی دوستتدارم برا انمین بار خدارو شکرمیکنم که تو درکنار ما هستی و از بودنت لذت میبرم . یاد گرفتی مامانی را ببوسی و منهم برات غش کنم . عزیز دلم خیلی دوستت دارم امیدوارم که همیشه شادو سلامت باشی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)